عملیات ساعت 1:30نیمه شب آغاز میشدو گردان یاسین و گردان نوح باید معبر راباز میکردند.اینبار برخلاف کربلای چهار حفاظت بسیار خوب رعایت شده بود.گفتند تا شب نشده وضو بگیرید و لباسهای غواصی رو بپوشید.
چون موقع اذان بود.گفتند:همه در سنگرها نماز رانشسته بخوانند.
مسعود احمدیان گفت:من باید بیرون بخوانم.غیر ازنماز مغرب وعشا غفیله و وتیره اش راهم خواندوبا چشمانی سرخ آمد داخل سنگر
گوشه ای چمباتمه زد و رفت توی فکر.
گفت:سید میگن هر کی تو آب شهید بشه حق الناس نداره درسته؟
گفتم:امکان داره.
گفت:خدا کنه توی آب شهید بشم.
به شهادتش اطمینان داشت اما میخواست مکانش را هم تعیین کند.
جلوی چشمان خودم داخل آب شهید شد
از کتاب موبایل"وادی"